مسافری در ایستگاه دنیا
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
عکس های امروز رو از مرز مهران و نقطه صفر مرزی براتون میزارم، ان شاءالله که هممون در این مسیر حرکت کنیم.
الحمدالله و ماشاالله به این همه زائر، خداوند بر تعدادشون بیفزاید.
دعا کنیم برای سلامتی همه زائرای آقا اباعبدالله (ع) که به سلامت به شهر و دیارشون برگردن.
برای دیدن تصاویر به ادامه مطلب مراجعه کنید.
پ. ن؛
چند نکته رو یادآوری میکنم که نکته اول خیلی مهمه، ان شاءالله اگر مسافر هستین یا از اطرافیانتون راهین بهشون سفارش کنین رعایت کنن.
۱- در مورد رانندگی کردن به سمت مرز، باور کنین ماها وقتی تو مسیر حرکت میکنیم و رانندگی زائرا رو میبینیم دلهره میگیریم، سبقت و سرعت، سبقت و سرعت!
اصلا به این فکر نمیکنن دارن سبقت میگیرن سرعت میرن، دید ندارن شاید جلوتر پیچ باشه!
ماها که سال هاست این مسیرها رو میایم و میریم با این سرعت نمیریم، اینجوری سبقت نمیگیریم تو این جاده های کوهستانی!
بخدا وقتی شاهد تصادف هستیم اونقدر ناراحت میشیم که گفتن نداره، بهر حال اینا مهمون ما هستن دوست نداریم برای هیچکدومشون اتفاقی بیفته.
وضعیت جاده ها خیلی بهتر شده واقعا اگه رعایت کنن هیچ اتفاقی برای کسی نمیفته.
نکته دوم گرمی هواست که باید برای این شرایط آمادگی داشته باشن.
نکته سوم تومسیر حرکت آشغال نریزیم، جوری رفتار کنیم در این مسیر که بهونه ای برای یسریا نباشه که پیاده روی رو کم رنگ جلوه میدن.
یا علی...
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
سلام،
مطالبی رو که توی این پست نوشته بودم پاک کردم، دیدم نباید مطالبی رو اینجا بزارم که وقت بازدید کننده رو بیهود تلف کنم و به جاش چن عکس از حال و هوای تابستون میزارم که ان شاءالله لذت ببرید و همیشه حالتون عالی باشه. :)
دعا کنید این بنده حقیر رو و همه بندگان پروردگار مهربان عالم رو در این سفر کوتاه دنیایی...
در پناه حق...
برای دیدن بقیه تصاویر به ادامه مطلب مراجعه کنید.
این خاطره رو شاید قبلا توی وب گذاشتم ولی خالی از لطف نیست باز بزارم، ان شاءالله که مفید واقع شود. :)
یه خاطره جالب از دوران دانشجویی براتون تعریف کنم ،
ترم سه توی درسهای عمومی ادبیات ۳واحدی رو برداشته بودم ،برعکس دانشجوهای همکلاسیم زیاد برام مهم نبود که چه درسی رو با چه استادی بگیرم که سخت گیر نباشه یا نمره خوب بده یا... بعد انتخاب واحد وقتی بچه ها ازم پرسیدن ادبیاتو با کی گرفتم و من گفتم با دکتر فلانی ،گفتن تا وقت هست برو حتما با یه استاد دیگه بگیر این استاد خیلی سخت گیره ،اکثر اونایی که باهاش گرفتن ،افتادن و...
قضیه از این قرار بود که از ۱۳ نفر همکلاسی ما که ترم قبل با این استاد گرفته بودن ،۱۱ نفر زیر ۱۰گرفته بودن اون دو نفر هم ۱۱ !!!!
خلاصه اینکه با اوصافی که دوستان داشتن از این استاد, حقیقتا یه کم ترس ورم داشت که نکنه ادبیات رو نمره خوبی نگیرم و... ولی با خودم گفتم بی خیال ،هر چه پیش آید خوش آید :)
جلسه اول استاد بعد از معرفی خودش و سوابقش و افتخاراتش و کتاب هاش و مقالاتش و... یه کتاب معرفی کرد و گفتش بیش از ۵۰۰ صفحست و هیچ مطلبی رو قرار نیست حذف کنه و ۷۰ صفحه اول رو خودمون بخونیم و از صفحه ۷۰ شرو میکنه.
بعد گفتش تا حالا هیچ کس توی این درسش ۲۰ نگرفته و فقط یه خانمی که اونم رشتش ادبیات بود ۱۸ گرفته ،اونم بهش کمک کرده. گفتش اکثرا نمیتونن نمره قبولی بگیرن و در بهترین حالت ۱۱ نمرشون بوده و پیشنهاد کرد تا فرصت هست این درس رو حذف کنیم یا با استاد دیگه بگیریم :/
خلاصه اینکه آب پاکی رو ریخت رو دستمون :| اما مگه چاره ای بود فرصت حذف و اضافه هم تموم شده بود.
با پرس جویی کع از دانشجوهای ترم بالایی کردیم متوجه شدیم حرفاش کاملا حقیقت داره و گرفتن نمره قبولی از این استاد کار سختیه! :(
در طول ترم استاد کتاب رو کاملا تدریس کرد ،بدون اینک حتی صفحه ای رو حذف کنه!
من هم طبق عادت درس های عمومیم رو میزاشتم واسه فرجه ها چون درسهای تخصصیمون به اندازه کافی سخت بود.
چن روز قبل امتحان ادبیات نشستم و شرو کردم به خوندن ادبیات به صورتی که همه چیو حفظ میکردم ،یه جاهایی بود چند صفحه پشت سر هم رو کاملا حفظ میکردم.
تلاشمو کردم که حداقل نمره قبولی رو از ادبیات بگیرم. بماند که روز قبل از امتحان چه اتفاقهایی برام افتاد و دندونم شکست :)
سر جلسه امتحان وقتی سوالات رو دادن فهمیدم درست حدس زدم !!
سوالها زیاد با پاسخهای طولانی و با جزئیات ! من هم هر چی خونده بودم رو با جزئیات نوشتم، پاسخنامه ۳ صفحه شده بود .
خوشحال بودم چون با این پاسخها حداقل نمره قبولی رو میگرفتم.
روزی که نمره ها رو اعلام کردن خیلیها باهام تماس گرفتن که چند شدی و گفتم هنوز نگا نکردم،ی چنتاشون ۱۱ گرفته بودن و یکیشون که خیلی ادعای شاگرداولی میکرد و میگفت بالاترین نمره رو گرفتم ۱۳ گرفته بود.
به یکی از دوستام زنگ زدم که ببینه چند شدم. وقتی زنگ زد و نمرم رو گفت فکر کردم باهام شوخی میکنه!!
تا خودم نرفتم و ندیدم باورم نمیشد ۱۹,۲۵ گرفتم اونم از همچین استادی !!
حالا چنتا از همکلاسیا که نمره قبولی رو نگرفته بودن و رفته بودن پیش استاد، استاد بهشون گفته بود به تناسب بالاترین نمره ای که گرفته شده به همه نمره اضافه میکنه، حالا پرسجو کرده بودن ببینن بالاترین نمره چند بوده و وقتی شنیده بودن من ۱۹/۲۵ گرفتم اومدن گفتن: احسان تو ما رو بدبختمون کردی! بیچارمون کردی! به خاک سیاه نشوندیمون! و...
منم مات و مبهوت گفتم: چتونه؟ چرا پرت و پلا میگین؟؟
وقتی قضیه رو تعریف کردن داشتم از خنده روده بر میشدم، اونقدر خندیدم که چند دور توی محوطه دانشکده افتادن دنبالم!! :))
البته استاد نمره نهاییم رو ۲۰ داد!!! :))
خیلی هام افتادن!
غرض اینکه زود تسلیم نشیم، زود قضاوت نکنیم! :)
یا حق...
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
تصاویر در ادامه مطلب...
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
پ. ن؛
این روزها خیلی به دعای خیر محتاجم!
التماس دعا...